روز سوژه های فیلم نشده؛ از طلاق عاطفی تا ترور فعال اقتصادی

روز سوژه های فیلم نشده؛ از طلاق عاطفی تا ترور فعال اقتصادی

هفتمین روز جشنواره فیلم فجر یکی از معمولی ترین روزهای این جشنواره شد. روزی که علیرغم همه گمانه زنی های مثبت در خصوص سوژه فیلم های پوران درخشنده و مسعود کیمیایی و اکران فیلمی با فیلمنامه ای از سعید روستایی هیچ اتفاق ویژه ای جز به نمایش درآمدن فیلم هایی معمولی نداشت.

هفتمین روز جشنواره فیلم فجر یکی از معمولی ترین روزهای این جشنواره شد. روزی که علیرغم همه گمانه زنی های مثبت در خصوص سوژه فیلم های پوران درخشنده و مسعود کیمیایی و اکران فیلمی با فیلمنامه ای از سعید روستایی هیچ اتفاق ویژه ای جز به نمایش درآمدن فیلم هایی معمولی نداشت.


زیر سقف دودی / سوژه خوب هدر رفته


پوران درخشنده با  فیلم «زیر سقف دودی» نشان داد که علاقه دارد در قامت یک فیلمساز اجتماعی دلسوز به بیان برخی از مشکلات خانواده بپردازد. اتفاقی که به لجاظ تخصصی در روانشناسی از آن به عنوان طلاق عاطفی نام می برند.

 


انتخاب این سوژه برای این فیلم و سوژه قبلی فیلمساز در «هیس! دختر ها فریاد نمی زنند» کاملاً مشخص میکند که درخشنده تلاش می کند تا در مورد مسائلی فیلم بسازد که جامعه به هر دلیلی از جمله حیای اشتباه در مورد آن ها سکوت کرده است.


از این رو این فیلم می توانست تبدیل به یک فیلم خوب شود. چرا که انتخاب سوژه و حتی نگاه کلی فیلمساز به مسئله درست است. اما در مرحله بعد فیلمنامه و قصه از بیان درست موضع عاجز هستند. داستانی که در فیلم روایت می شود قرار است همه موضوع را برای مخاطب بیان کند و همین موجب شده تا خرده قصه ها پرداخت لازم را نداشته باشند.


این فیلم اگر چه به خودی خود اثر ضعیفی در سینمای ایران به حساب بیاید اما از این جهت که بار دیگر باب گفتگو در خصوص مسائل این چنینی را باز می کند ارزشمند و فیلمساز از این بابت قابل تقدیر است.


سارا و آیدا / همه چیز تکراری است


مشکل فیلم از اساس آن است. یعنی فیلمنامه و قصه آن. قصه ای که به شدت قابل حدس و تکراری می نماید. داستانی که کم ترین خلاقیتی برای بیان موضوع به کار نگرفته و ما در فیلم «سارا و آیدا» پر از تیپ هایی با رفتار های تکراری هستیم.

 


موضوع برگشت خوردن چک و پرداخت آن توسط یک دوست از راهی که بعداً مشخص می شود راه درستی هم نبوده هم در تلویزیون و هم در سینما بار ها بیان شده و فیلم هیچ ایده جدیدی ندارد.


فیلم بدون شک برای فیلمسازی عقبگرد محسوب می شود. فیلمسازی که شاید کارهایش مورد پسند ما نباشد اما به هر حال آثار متوسط قابل نقدی در این سال ها ساخته است.


سد معبر / فقر شرافتمند


فیلم «سد معبر» قصه یک مأمور در حال اخراج طرح انضباط شهری است که طی یک اتفاق در جریان کارش با چالشی مواجه می شود. اتفاقی که زندگی او را به کل تحت تأثیر قرار داده و دچار مسئله می کند.


این فیلم نشان می دهد که سعید روستایی به عنوان فیلمنامه نویس خود را به عنوان کسی که می تواند از یک قصه اجتماعی و خطی داستانی پرکشش بنویسد تثبیت می کند. داستانی که مخاطب با اشتیاق آن را ادامه می دهد و شکل قرار گرفتن خرده قصه ها پشت سر هم برایش جذاب است.

 


فیلم نگاه سالمی دارد و می کوشد تا عاقبت دنیایی برخی از گناهان را گوشزد کند. اما مشکل بزرگ فیلم دقیقاً همین جاست. نگاهی کلیداسراری که گناه و عقوبت آن را همچون یک رابطه فیزیکی آنی می بیند. شاید در موارد این اتفاق هم بیفتد اما همه گیر نیست. گناه کارانی هستند که شاید با معیار های دنیایی انسان های خوشبختی به نظر برسند اما در واقع آخرتی جهنمی دارند.


فیلم اما نگاه شرافتمندانه ای نسبت به طبقه متوسط و فقیر دارد. حتی می توان گفت طبقه فقیر و جنوب شهری فیلم از طبقه متوسط آن شریف تر است. نگاهی که سعید روستایی در ابد و یک روز هم داشت و به رغم سیاه بودن آن زندگی قائل به امید در آن خانه و برای اهالی آن بود.


قاتل اهلی / یک فیلم بیچاره


فیلم «قاتل اهلی» یک بدشانسی بزرگ دارد. تقاطع منصور لشگری قوچانی با نگاهی امروزی به مسائل و مفاسد اقتصادی و مسعود کیمایی با نگاهی عدالتخوهانه که در سال های قبل از انقلاب مانده است.

 


فیلم مملو از دیالوگ های بی ربط به هم از دهان افراد بی ربط با دیالوگ هاست. مشکل بزرگی که کیمایی قصد ندارد ان را برطرف کند. همه کاراکتر ها شاعرند و برای حرف زدن جملات قصار می گویند. جملاتی که گاهی باعث می شود مخاطب اصل حرف و دیالوگ را فراموش کند.


قصه و داستان فیلم هم همین مشکل را دارد. تیپ هایی که خوب و بدشان مشخص نیست و معملوم نمی شود چه کسی برای کجا کار می کند. ضد قهرمان کیست و رقیبی که تحت عنوان پیسارو اتز آن یاد می شود دقیقاً چه رقابطی با حاجی دارد.


سکانس ها و خرده قصه بهمن(پولاد کیمیایی) به کلی اضافه هستند. حذف آن ها همین فیلم بد را خوش ریتم و قابل تحمل تر می کند.


با این حال فیلم به رغم با ارزش نمایی فیلم ضعیفی است. فیلمی گیچ کننده و پر ادعا که به خیال فیلمساز قرار است برخی از مسائل سیاسی و اقتصادی روز را رمز گشایی کند اما در بدیهیات سینمایی شدن لنگ می زند.


فیلم یک آورده بزرگ دارد و آن هم اطمینان از به سر آمدن دوران فیلمسازی مسعود کیمیایی است. فیلمسازی که طرفدارانی دارد اما اکنون باید با درک سال های اخیر و عدم تطبیق خود با ذائقه مخاطب فعلی فیلم هایش فاصله فراوانی با مردم دارند.  




:: موضوعات مرتبط: اخبار و سیاست , ,
:: برچسب‌ها: جشنواره فیلم فجر ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : یک شنبه 17 بهمن 1395
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: