تحریم ویزا بدترین تحریمی است که از اول انقلاب تا حالا داشتهایم که نهتنها پاسپورت ایرانی را ذلیل میکند، بلکه میگوید هر پاسپورتی که مهر ایران داخل آن خورده شود، ذلیل است. این هم روی اقتصاد کشور تأثیر منفی میگذارد، چون هیچ توریست و سرمایهگذاری وارد ایران نمیشود.
گروه سیاسی-رجانیوز: حجت الاسلام والمسلمین قاسم روانبخشهم مثل بیشتر شاگردان آیتالله مصباح یزدی از فعالین سیاسی است. قدیمیترها چهره دبیر سیاسی هفتهنامه «پرتوسخن» که تحت نظرموسسه امامخمینی منتشر میشود را به عنوان استاد «طرح ولایت» و پای ثابت مناظرههای جدی سیاسی دودهه اخیرمیشناسند.
حجت الاسلام روانبخش در گفتگویی با رجانیوز به شرح ناگفته هایی از رابطه استاد و شاگردی با آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، ماجراهای سیاسی دوران سیاه دوم خرداد و همچنین مباحثی جنجالی چون واقعه ۲۲ بهمن قم پرداخته است.
آنچه را که در ادامه میخوانید مشروح مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش با رجانیوز است:
صحبت را با نشریه «پرتو سخن» شروع کنیم. شما سالهاست این هفتهنامه را منتشر میکنید. در زمان اصلاحات خیلی رویکرد انتقادی داشت و خط مقدم بود. مقداری دراینباره توضیح دهید.
بسمالله الرحمن الرحیم. در سال ۷۷ با تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم یک نشریه تأسیس کنیم. خودمان خیلی کار مطبوعاتی نکرده بودیم، به طوری که سال ۷۷ اولین مقاله سیاسی من در پرتو منتشر شد. رشته من فلسفه است، ولی در آن شرایط و به خاطر آن هجمه سنگینی که در دولت اصلاحات به ارزشهای اسلامی، دین و نظام اسلامی شد، وظیفه خود دانستیم به عنوان سربازان جبهه فرهنگی مشغول به فعالیت شویم و نشریه را تأسیس کردیم. البته این کار با تشویق خود حضرت استاد آیتالله مصباح بود. ایشان فرمودند: «اگر من احساس کنم شما میتوانید کار نشریه را انجام دهید، اگر خانهام را بفروشم و کمک کنم نمیگذارم که زمین بخورید و کمکتان میکنم تا کار نشریه را شروع کنید». الحمدلله این کار شروع شد و من هم یکی از مؤسسین بودم.
در پنج شش ماه اول مسئولیتها خیلی تفکیکشده نبود و کمکم افراد خود را در این نشریه نشان دادند. حضرت آقا آنوقت یک جملهای فرموده بودند قریب به این مضمون که راه امام روشن است و هرکسی میخواهد راه امام را برود این راه روشن است. ما ستونی را تحت همین عنوان تأسیس کردیم که مقالات آن را من مینوشتم و بعداً این ستون را یکی دیگر از دوستان برعهده گرفتند. دوستان به این جمعبندی رسیدند که من دبیر سیاسی باشم و تا الان هم دبیر سیاسی نشریه هستم.
منتهی میدانید ما دنبال این نبودیم که نشریه داشته باشیم، چون نشریه باید اینطرف و آنطرف منابع مالی تأمین کند و سودآوری ندارد، ولی واقعآً هدف اصلی ما گسترش و دفاع از ارزشهای اسلامی بود. قاعدتآً در طول این ۱۷ سال اگر یک نشریه میخواهد در میان افکار عمومی زنده و تازه بماند، این کار میخواهد و خیلی باید وقت گذاشت. هفتهنامههای زیادی آمدند و رفتند و تمام شدند و یا از تازگی و طروات افتادهاند، ولی این نشریه از تازگی و طراوت نیفتاده است و همچنان خوانندههای خودش را دارد و رو به رشد است.
در طول این سالها چندباراز پرتوسخن از شما شکایت شد؟
در این ۱۷ سال یکبار در سال ۷۸ همان ابتدای کار از ما شکایت شد. جالب است پرتوسخن از سال ۷۷ تا بهمن ۷۸ به طور مرتب -یعنی هفتگی- منتشر نمیشد، گاهی سه هفته یکبار و گاهی ماهی یک بار. مجوز موردی میگرفتیم و تا هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز اصلی بدهدطول کشید. بالاخره خبر مجوز اصلی آمد و گفتند میتوانید شماره بزنید. ما هم شروع کرده بودیم و دو سه شماره منتشر کردیم، ولی هنوز از طرف وزارت ارشاد مجوز کتبی نیامده بود. وقتی مجوز وزارت به دست ما رسید که لغو امتیاز آن را اعلام کرده بودند!
تحصن در مسجد اعظم قم به خاطر کاریکاتور توهین آمیز علیه آیتالله مصباح
برای چه موضوعی؟
خیلی جالب بود. در جریان تحصن قم که مربوط به نابسامانیهای وزارت ارشاد و توهین به ارزشها بود در مسجد اعظم قم تحصن کرده بودند. ماجرای تحصن قم این بود که یکی از اصلاحطلبان بنام «نیکآهنگ کوثر» که الان فراری است، کاریکاتور بسیار توهینآمیزی ازز آیتالله مصباح در روزنامه آزاد کشیده بود. این کاریکاتور وقتی در قم دیده شد به شدت این شهر را ملتهب کرد و مراکز مختلف و روحانیون اعتراض کردند. یادم هست آن شب درس اخلاق حضرت آیتالله مصباح در دفتر مقام معظم رهبری بود، جمعیت زیادی آمده بودند، بعضی سر درس گریه میکردند و بلند شدند و صحبت کردند که این چه وضعیتی است که حرمت هیچکس را نگه نمیدارند. طلاب همانجا اعلام کردند به خاطر وضعیت آشفته فرهنگی کشور فردا صبح در مسجد اعظم تحصن میکنیم. همان طلابی که آنجا آمده بودند صبح به مسجد اعظم آمدند و متحصن شدند. ابتدا یک مسجد پر شد. مدیریت تحصن خود به خود بر عهده من گذاشته شد. به هرحال در شهر قم در راهپیماییها و جاهای حساس که هرکسی نمیتواند تریبوندار شود من مسئول بودم، تریبون دست من افتاد و من کاملاً کنترل میکردم. آقای رسایی را آنجا شناختم. شاید روز دوم بود که یک شیخی را میدیدم که میخواهد به تریبون نزدیک شود و حرف بزند.آن شیخ آقای رسایی بود که امروز در مجلس حضور دارد.
پیام آیتالله مشکینی از طرف رهبرانقلاب برای متحصنین
تحصن چند روز ادامه داشت؟
سه روز ادامه داشت. روز دوم جامعه محترم مدرسین به تحصن پیوست و حمایت کرد. حضرت آیتالله جوادی آملی آمدند و نماز خواندند. حضرت آیتالله مشکینی شبها میآمدند و نماز میخواندند. آیتالله احمدی میانجی، آیتالله کعبی، آیتالله ممدوحی، مرحوم آیتالله دوانی و مرحوم استاد دشتی هم از سخنرانان بودند. غالب شخصیتهای شاخص جامعه محترم مدرسین در این تحصن حضور داشتند. تحصن بسیار سنگین بود و مهمترین شعار هم این بود: «ننگ ما ننگ ما وزیر فرهنگ ما» که وقتی میگفتند سقف مسجد میلرزید.
بالاخره روز دوم گذشت و ستاد و کمیتهای برای تحصن تشکیل شد که کمکم در روز سوم به استانهای دیگر سرایت کرد و بازار تهران و قم تعطیل شد و در اصفهان، تبریز، بابل، یزد، قزوین، اصفهان و جاهای مختلف کشور هم تحصن شد.
در روز دوم تحصن در قم شبستانهای مسجد اعظم پر شد و شب آخر تمام صحن مسجد اعظم مملو از جمعیت شد. غلغلهای شده بود. چون ما نمیتوانستیم این جمعیت را اداره کنیم و پول هم نداشتیم، از خود جمعیت پول جمع میکردیم. کیسهای میگرداندیم و خود افراد پول میدادند و نان و سیبزمینی و تخممرغی تهیه میشد. هیئت محبین قم آشپزخانهای داشت که سیبزمینی و تخممرغ میپختند که آنوقت اداره اطلاعات دولت اصلاحات آنجا را جوش داد!
شب سوم پیامی شفاهی از سوی مقام معظم رهبری رسید که حضرت آیتالله مشکینی تشریف آوردند و خواندند.
پیام چه بود؟
پیام آقا این بود که من پیام شما را دریافت کردم و نیت شما نیت پاکی است. مصلحت این است که به تحصن خاتمه دهید. نکته جالبی که وجود داشت این بود که وقتی آیتالله مشکینی نشستند، چون کل جمعیت به خاطر آن وضعیت روزه گرفته بودند منتظر بودند بعد از خواندن نماز توسط آیتالله مشکینی، افطار کنند. کسی فکر نمیکرد پیام آقا آمده. بچهها گفتند حضرت آیتالله مشکینی پیامی از سوی آقا آوردند که ظاهراً خاتمه این جلسه است. حالا چگونه میتوانیم این جمعیت را که اینگونه پرشور حضور داشتند برگردانیم؟ رفتم خدمت آیتالله مشکینی و گفتم موضوع چیست؟ ایشان فرمودند من پیامی از آقا آوردم و باید بگویم. به ایشان گفتم اجازه میدهید من زمینهسازی کنم؟ جمعیت هم طوری شعار میداد که سقف میلرزید. آیتالله مشکینی کمی نگران شده بود. ایشان گفتند اگر میبینید نمیشود من میروم. گفتم: «چرا نمیشود؟ من زمینه را برای هر پیامی که شما بخوانید آماده میکنم.» ایشان فرمودند پس برو.
اول چند شعار خوب دادم که بچهها خالی شوند. بعد گفتم: «از طرف حضرت آقا، حضرت آیتالله مشکینی تشریف آوردند و از طرف ایشان پیامی دارند، ما نمیدانیم این پیام چیست، حتی اگر این باشد که هماکنون اینجا را ترک کنیم، ما بدون اینکه تکبیر بگوییم، اینجا را ترک میکنیم. آنچه که برای ما مهم است پیام ولایت است.» بعد همه تکبیر گفتند. این صحبت را انجام دادم و زمینه آماده شد. شعار «رهبرا رهبرا از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن» شروع شد و خود جمعیت هم خودجوش این شعار را سر میداد.
بعد از صحبتهای ایشان گفتیم حاج احمد پناهیان بیاید و روضهای بخواند و بچهها گریه کنند. بچهها هم روزه بودند. حاج احمد هم که صدای خوبی دارد آمد و روضه مظلومیت حضرت امیرالمؤمنین(ع) را خواند. تقریباً یکساعت و نیم بچهها گریه کردند و سینه زدند و مراسم تمام شد. آیتالله مشکینی هم اینطور صحبت کردند: «ای مالک اشترها برگردید، جان علی در خطر است.» شب قبل از آن هم نزدیک بیت رهبری از طرف کوههای اطراف دو سه خمپاره خورده بود که خبر آن در بعضی روزنامهها آمد. اینکه گفتند «مالکاشترها برگردید جان علی در خطر است» جمعیت را خیلی متحول کرد.
من هم گفتم بعد از فرمایش حضرت آقا دیگر حتی بدون اینکه تکبیر بگوییم به خانههای خود برمیگردیم. یک نکتهای وجود دارد که حضرت آیتالله مشکینی گفتند رئیسجمهور هم پیام داده که خواستههای خود را مکتوب بنویسید تا من دنبال کنم و گفته آن روزنامه متخلف آزاد را هم میبندیم و انتشار آن را متوقف خواهیم کرد. یعنی سه مطلب را گفتند. برای پیگیری این موضوع یک هیئت شامل آقای رسایی و سید عبدالحمید اشکوری و آقای ثقفی و دو نفر دیگر تشکیل شد که این موضوع را پیگیری کنند. بچهها طوماری تهیه کردند که با احتساب امضاهای فیضیه که فردای آن روز انجام شد، حدود ۱۱ هزار امضا جمع شد.
وزارت ارشاد مهاجرانی پرتوسخن را به اتهام توهین به مرجعیت لغو مجوز کرد!
در باره بحث توقیف پرتوسخن هم توضیح دهید.
پس از سه روز خستگی به خانه رفتم و خوابیدم. اذان صبح بود که یکی از دوستان زنگ زد و گفت خبر داری پرتو دیشب لغو امتیاز شد؟ گفتم قرار بود روزنامه آزاد را ببندند، چرا پرتو را بستند؟ گفت نمیدانم ولی خبر لغو امتیاز پرتو منتشر شده است. من هم پرسوجو کردم و فهمیدم که پرتو به علت توهین به مرجعیت لغو امتیاز شده است!
راجع به چه مطلبی بود؟
یک مطلبی از نقل صحبتهای آقای منتظری بود که آقای ابوترابی حرفهای آقای منتظری را نقل کرده بود. بعد هم یک طرحی از ماهنامه صبح منتشر کرده بودیم. -چون بچهها پول نداشتند، از ماهنامه صبح اجازه گرفته بودیم و طرحهای قدیمی آنها را گاهی به عنوان طرح مقاله منتشر میکردیم- طرح هم مربوط به شخصی بود که ریش پروفسوری داشت و آمریکا داشت مغز او را مهر میزد، برای یک مقالهای بود و کنار طرح آمده بود. بعد اینها گفتند این تصویر مربوط به آقای منتظری است.
مهاجرانی به این بهانه، آن هم شبانه پرتو را لغو امتیاز کرد. پرتو چهار ماه لغو امتیاز شد. به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم و بعد از چهار ماه تبرئه شدیم و دو باره به چرخه مطبوعات برگشتیم. ولی از آنوقت تا حالا فقط دو بار شکایت داشتیم. یک شکایت مربوط به یکی از روحانیون اصلاحاتی بود- چون در پرتو رسم نیست که اسمی برده شود- و نوشته بودیم یکی از اصلاحطلبان در مراسم عروسی پسرش روی سر عروس و داماد سکه میریخت. این خبر را هم از سایر رسانهها گرفته بودیم و نگفته بودیم چه کسی این کار را کرد. ایشان رفته و شکایت کرده بود که این خبر مربوط به من است. گفتیم اسم شما نیست. گفت چون در جاهای دیگر این را منتشر کرده اند، پس منظور شما من بودهام. ولی فقط از پرتو شکایت کرده بود که طی پیگیریهای که داشتیم حل شد.
مورد بعدی مربوط به مطلب آقای شیرازی بود که شهرداری مشهد در زمان اصلاحات و در پارک شهر یک جشن خنده گرفته بود و ما هم خبر آن را زدیم و شکایت کردند که این مطلبی که منتشر کردید به این شکل نبوده است. آن هم پیگیری نشد و ما هم جواب مطلبی را که گفته بودند اینگونه نبوده، دادیم.
همین دومورد؟
بله، حضرت استاد مصباح به مدیرمسئول پرتو فرمودند که این زشت است برای پرتو شکایتی شود و گفتند مراقب باشید مطلبی که مینویسید مطلبی نباشد که بتوانند از نظر حقوقی ایراد بگیرند. با اینکه روزنامهنگار نبودیم ولی در طول ۱۷ سال خدا را شکر همین دو مورد شکایت را داشتیم. در موضوع لغو امتیاز هم که بحث سیاسی بود و تبرئه شدیم.
الحمدلله یک نشریه انتقادی بودیم که در همه دولتها از خاتمی گرفته تا احمدینژاد و دولت فعلی مواردی که به نظر ما اشکال میرسید، نقد کردیم. از نقد فرهنگی و سیاسی گرفته تا سیاست خارجی و اقتصادی. از نظر حقوقی هم نتوانستند به پرتو گیر بدهند، با اینکه روی پرتو خیلی زوم جدی دارند، ولی از لحاظ حقوقی نمیتوانند گیر حقوقی بدهند. برای اینکه پرتو منطق دارد، سند و استدلال دارد و با این منطق و استدلال کسی نمیتواند برخورد کند.
مردم رکود را سر سفره خود احساس میکنند
رویکرد دولت را در بحثهای اقتصادی – معیشتی چگونه میبینید؟ نقاط ضعف و قوتش چیست؟چقدر در اجرای وعدهها موفق بوده؟
به جرات میشود گفت متأسفانه بیش از ۹۰ درصد وعدههایی که دولت در عرصه اقتصادی و حتی سیاسی داده محقق نشده است. این هم چیزی نیست که من بگویم، مطلبی است که همه تودههای مردم این را میدانند و احساس میکنند. طوری شده وعدهای که داده میشود کمتر کسی تحقق آن را باور میکند. از آن وعده بهبود صدروزه گرفته تا وعدههای دیگری که تکرار میکنند. مثلاً خود رئیسجمهور وقتی میگوید از رکود عبور کردیم، چهار نفر از وزیرهای خودش نامه مینویسند که نه، از رکود عبور نکردیم و در رکود کامل هستیم و طرح ضد رکود میدهند. اگر از رکود عبور کردید پس چرا طرح میدهید؟!
آقای روحانی در انتخابات میگفت که به آمارهای دولت قبل توجه نکنید که اینها آمارسازی است، مردم باید آمارها را در سفره خود احساس کنند. دقیقاً همان حرفهایی که به دولت قبل میزد سر این دولت آمده است. الان مردم رکود را با تمام وجود سر سفرههای خود احساس میکنند. وقتی شما به بازار میروید، کاسبها واقعاً در رکود کامل هستند، بورس وضعش مشخص است و شاخصهایی که در یک اقتصاد پویا وجود دارد، متأسفانه این شاخصها در اقتصاد ما وجود ندارد و در یکی دو سال اخیر وضعیت مرتب بدتر شده است. اینکه دولت ادعا میکند تورم را تا حدودی کنترل کرده شاید مقداری واقعیت داشته باشد، اما نه آن اندازهای که تبلیغ میکنند. مثلاً بنزین از ۴۰۰ تومان به هزار تومان رسیده، ۶۰۰ تومان اضافه شده است، یا گازوییل هم افزایش قیمت داشته است.
وقتی میخواهند تورم را محاسبه کنند بعضی از کالاهای غیرضروری را هم برای به دست آوردن نرخ تورم محاسبه میشود، ولی این هم، حسن کار نیست. مسلماً اینطور نیست که اگر دولت تورم را کنترل کند همه چیز حل میشود. هروقت هم دولت میخواهد حرفی بزند به این کنترل تورم افتخار میکند. این همان حرفی بود که آقای مهندس غرضی میزد. مهمترین شعار آقای مهندس غرضی همین کاهش تورم بود. ولی شعار دولت فقط این نبوده، بلکه در عرصههای دیگر هم شعارهایی داشت. اقتصاددانان این را میدانند و همه هم متوجه هستند اگر فقط تورم را کاهش بدهیم، ممکن است حسنهایی داشته باشد، ولی از جهات دیگر اقتصاد را فلج میکند و منتهی به رکود میشود.
دولت در بحث اقتصادی چندان موفقیتی نداشته است، متأسفانه نگاه دولت این بوده است که کلید حل اقتصاد در بیرون است. همان مطلبی که مقام معظم رهبری میفرمودند که «کلید حل مشکلات در ژنو و نیویورک نیست»، درست برعکس، اینها کلید حل مشکلات را آنجا میبینند. همه تلاش اینها در این دو سال و نیم این بوده که موضوع هستهای را حل کنند و فکر میکردند اگر موضوع هستهای حل شود، منجر به رفع تحریمها میشود و همهچیز گل و بلبل خواهد شد.
خیلیها هم تذکر دادند که شما همه تخممرغها را در سبد سیاست خارجی گذاشتهاید، آنهم فقط در بحث هستهای. نتیجه آن بعد از دو سال و نیم چه شده است؟ ما با بسیاری از کشورهایی که در منطقه رابطه دوستی داشتیم، الان نداریم. حتی جیبوتی هم رابطه خود را با ما قطع میکند. بحرین، قطر، امارات و عربستان کشورهایی بودند کهدر قضایای اخیر اینطور جلوی ایران ایستادند.
در بحث کشورهای همسایه ، در هیچ زمانی اینقدر روابط ما با کشورهای همسایه خراب نبوده که الان هست. حالا عربستان از آن طرف میگوید قطع کردیم و از اینطرف میگویند قطع نکردیم. اینقدر حالت انفعالی دارند! دیگر در منطقه کشور دیگری نمیماند، عراق و افغانستان و سوریه که همیشه با ما رابطه دوستانه داشتند.
نکته بعد اینکه در بحث تحریم هم کار به جایی رسیده است که اگر ما در اوج تحریم یکمیلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت را میفروختیم آن هم با ۱۲۰ دلار و ۱۳۰ دلار -هرچند آن دلار را هم با زحمت در میآوردیم- ولی خیلی پولدارتر از الان بودیم، ولی الان شما نفت را ۲۸ دلار میفروشید، هزینه استخراج هر بشکه هم ۱۲.۵ دلار است. برای هر بشکه نفت چقدر میماند.
لذا به نظر من دولت در عرصه اقتصادی موفقیت چندانی نداشته است و مردم وعدهها را محقق شده نمیدانند، جز در بخش بهداشت و درمان که وزیر بهداشت الحمدلله خوب عمل کرده است، ولی در عرصههای دیگر مردم در سفره خودشان تحقق وعدهها را نمیبینند.
دستمان که خالی شد عربستان جری شد
به نظر شما موضوع برجام چه تأثیر منطقهای و جهانی داشته است؟
دلواپسان قبلی که ما بودیم و با انواع تهمتها و برچسبها مواجه میشدیم، امروز میبینیم همان چیزهایی را که پی
:: موضوعات مرتبط:
اخبار و سیاست ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0